یکی از مشکلاتی که همیشه افراد مشهور از آن گلایه دارند این است که هرجا میروند سریع شناخته میشوند. همین چالش باعث شده بسیاری از آنها در اماکن عمومی با کلاه و عینک حاضر شوند. بد یا خوب، همه ما در سال ۲۰۱۹ به نوعی مشهور هستیم و این مساله مزایا و معایب خاص خود را به همراه دارد.
دلیل شهرت نسبی ما انجام کارهای خارق العاده، ثروت یا قدرت نیست؛ طرفدارانی هم نداریم که برایمان فریاد بزنند اما باز هم به نوعی که در گذشته غیرممکن بود، شناخته شده هستیم.
از یک سو شبکه های اجتماعی ما را تشویق به خودنمایی میکنند تا حدی که مساله ساده ای مثل غذا خوردن هم به موضوعی برای دریافت لایک های بیشتر از دنبال کنندگان تبدیل میشود. این مساله باعث شده اطلاعات و تصاویر اغلب افراد از طریق شبکه های اجتماعی و حتی با یک جستجوی ساده گوگل در دسترس باشند. در نتیجه بی آنکه خبر داشته باشیم احتمالا روزانه بارها و بارها بار در این پلتفرم ها توسط افراد مختلف شناسایی میشویم.
مساله به همینجا ختم نمیشود و در حال وارد شدن به دوره ای هستیم که میلیون ها دوربین در سراسر دنیا چهره افراد را بی آنکه روحشان خبر داشته باشد، شناسایی میکنند. این پدیده با تکیه بر هوش مصنوعی و در کسری از ثانیه صورت میگیرد. «جنی ادکینز»، در کتاب Face Politics این مساله را به معنی پایان دورانی میداند که در آن اکثر قریب به اتفاق افراد ناشناس بودند.
۱۸ سال قبل در یک روز به ظاهر معمولی دو جوان حدودا ۳۰ و ۲۰ ساله از گیت بازرسی فرودگاه پورتلند عبور کرده و سوار هواپیما شدند. ساعاتی بعد یکی از ناگوارترین رویدادهای تاریخ معاصر آمریکا به وقع پیوست و هواپیماهای ربوده شده با هدف قرار دادن برج های تجارت جهانی هزاران نفر را به خاک و خون کشیدند.
در پشت پرده این حملات همان دو فرد به ظاهر معمولی قرار داشتند که ماموران امنیتی آنها را شناسایی نکرده بودند. شاید اگر آن روز دوربین تشخیص چهره در فرودگاه نصب شده بود، این دو مظنون شناسایی شده و جان هزاران نفر نجات پیدا میکرد.
حملات یازده سپتامبر نه فقط بر آمریکا بلکه بر خاورمیانه و اساسا سیاست جهانی تاثیر عمیقی بر جای گذاشت و هرچند مشخص نیست که آیا فناوری تشخیص چهره واقعا میتوانست مانع آن شود یا خیر اما از همان زمان سازمان های امنیتی به سوی توسعه ابزارهای قدرتمندتر حرکت کردند.
دو دهه بعد سیستم های تشخیص چهره حتی به گوشی های شخصی و ابزارهای خانه هوشمند راه پیدا کرده اند اما کماکان کاربرد اصلی آنها به امنیت مربوط میشود. البته دوربین ها تنها بخشی از ماجرا هستند و در پس زمینه دیتابیس های عظیم قرار دارند. بر اساس برآوردها تصویر یک فرد بزرگسال آمریکایی به احتمال ۵۰ درصد حداقل در یک دیتابیس مورد استفاده پلیس ذخیره شده. این دیتابیس میتواند پایگاه داده افراد زندانی، یک سیستم ثبت نام یا هرچیز دیگری باشد.
افزایش قدرت سخت افزارها باعث شده سیستم تشخیص چهره نه فقط بر اساس تصویر بلکه در ویدیوهای زنده هم قادر به شناسایی افراد به صورت بلادرنگ باشد، هرچند برای افزایش سرعت شناسایی در دیتابیس این سیستم ها معمولا تصاویر کمتری ذخیره میشود. یکی از کمپانی های فعال در این زمینه آمازون است که سیستم Rekognition را در اختیار پلیس آمریکا قرار داد.
چین را میتوان پیشروترین کشور در زمینه سیستم های شناسایی چهره عنوان کرد. دولت پکن در حال حاضر بیش ۱۷۰ میلیون دوربین نظارتی در سراسر کشور نصب کرده و تعداد آنها تا پایان سال آتی میلادی به ۵۷۰ میلیون دستگاه خواهد رسید. پلیس این کشور قصد دارد از عینک های هوشمند هم برای شناسایی سرنشینان خودروها و پلاک آنها بهره ببرد.
بر اساس برخی گزارش ها فناوری تشخیص چهره ۱۶ ناحیه چین در قالب سیستمی یکپارچه قادر به اسکن چهره تمام جمعیت این کشور تنها در یک ثانیه است. سازمان های امنیتی و پلیس چین از این زیرساخت برای یافتن مظنونان، نظارت بر رفتار افراد و ردیابی استفاده میکند. مدتی قبل شناسایی یک مجرم از میان جمعیت ۵۰ هزار نفره توسط این سیستم خبرساز شد.
از شناسایی چهره در زمینه های بسیاری میتوان بهره برد و یکی از پرکاربردترین های آن به تایید هویت کاربر در گوشی های مختلف به ویژه آیفون برمی گردد. دو سال قبل اپل از آیفون X به عنوان نخستین گوشی مبتنی بر شناسایی چهره سه بعدی یا Face ID رونمایی کرد.
لحظه معرفی فیس آی دی توسط اپل؛ نوعی تکنولوژی تشخیص چهره بیومتریک برای آیفون ها که از ویژگی های آیفون X بود و در دوازده سپتامبر ۲۰۱۷ معرفی شد.
Elke Oberg، مدیر بازاریابی کمپانی باسابقه Cognitec Systems در زمینه هوش مصنوعی اهمیت روی آوردن اپل به شناسایی چهره را اینگونه بیان میکند:
«تردیدی نیست که صنعت به سمت تغییری بزرگ در حرکت است و آغازگر این تغییر اپل بود که پای تکنولوژی تشخیص چهره را به حوزه تجارت باز کرد. مشکلی که پیش از آیفون وجود داشت این بود که بله شما میتوانستید از تکنولوژی تشخیص چهره برای دسترسی به گجت های خود استفاده کنید اما آن تکنولوژی به راحتی قابل فریب دادن بود؛ به این معنا که اگر عکس یا ویدیویی از مالک دستگاه داشتید میتوانستید آن را هک کنید. اپل اما این توانایی را داشت که تکنولوژی مناسب را برای ایمن سازی این سیستم ابداع کند.»
Face ID روی دیگر سکه تشخیص چهره است. این فناوری در کنار قابلیت برچسب گذاری خودکار افراد در فیسبوک، کاربری های مصربی از تشخیص چهره را به نمایش گذاشت.
اما این تازه ابتدای راه است. تصور کنید تمام کاری که باید انجام میدادید این بود که روی صندلی راننده ماشینی که توسط افراد مختلف مورد استفاده قرار میگیرد بنشینید و سیستم تشخیص چهره آن به راحتی شما را بشناسد و به صورت خودکار تنظیمات ماشین را طوری تغییر دهد که پروفایل شخصی شما را نشان دهد.
یا اینکه تصویر شما در سیستم تشخیص چهره یک هتل بررسی میشد و آن سیستم شما را به راحتی به عنوان مشتری همیشگی شعبات خود شناسایی میکرد حتی اگر قبلا در آن شعبه خاص اقامت نداشتند.
یا فکر کنید که به بانک مراجعه میکنید و بلافاصله در مییابید که سیستم مورد استفاده در بانک، نام و جزئیات حساب شما را دارد و میتواند حدس بزند که معمولا به چه دلیل به بانک مراجعه میکنید.
اما دیگر نیازی به خیالپردازی در این باره نیست و تمامی مثال هایی که برای شما آوردیم پروژه هایی واقعی هستند و شرکتها همین حالا تمرکز ویژه یا را معطوف آنها کرده اند.
Oberg ادامه میدهد:
«عملکرد این سیستم ها را میتوان به یک برنامه سفارشی سازی شده برای مشتریان تشبیه کرد که به جای مواردی نظیر کارت از اطلاعات بیومتریک کاربر استفاده میکنند.»
او همچنین در مثال هایش به یک سفر بی نقص از طریق فرودگاه اشاره کرد که در آن دیگر نیازی به ایستادن مسافران در صف های طولانی برای نشان دادن کارت پرواز نخواهد بود.
«در واقع تمامی پروسه های زمان بر شناسایی مسافران از طریق دوربین هایی انجام میشوند که مستقیما به چشمان شما خیره میشوند و شما نیز از قبل یا در منزل یا در زمان ورود خود به فرودگاه در آنها ثبت نام کرده اید.»
او اضافه کرد:
«همزمان یک دیتابیس کوچک تنها از اشخاصی که درون فرودگاه حضور دارند نیز تهیه میشود و شما به عنوان مسافر صرفا با کمک چهره خود میتوانید سفرتان را به انجام برسانید. وقتی سوار هواپیما میشوید دیتای بیومتریک شما از روی این دیتابیس حذف میشود. این تکنولوژی همین حالا که این مطلب را میخوانید در دست توسعه است.»
و البته میتوان به موارد استفاده از این فناوری در حوزه تبلیغات اشاره کرد. در فیلم Minority Report که سال ۲۰۰۲ ساخته شد بیلبوردهای تبلیغاتی به گونه ای طراحی شده اند که تبلیغات شخصی سازی شده را برای هر فردی که از مقابلشان عبور میکند نمایش میدهند.
بیشتر بخوانید
ربات های بسته بندی جایگزین نیروهای کار انسانی در آمازون میشوند
در زندگی واقعی هم تعدادی از شرکت ها به بررسی تکنولوژی های مشابه پرداخته اند و مثلا یک شرکت تاکسی رانی ژاپنی نیز کاری شبیه به این را انجام داد. البته در این بیلبوردهای تبلیغاتی تمرکز بیشتر روی تشخیص مشخصه های کلی افراد نظیر سن، جنسیت و حتی حال روحی آنهاست تا احراز هویت شان و بر همین اساس تبلیغات سفارشی سازی شده برای افرادی که به این بیلبوردها نگاه میکنند نمایش داده میشود.
تکنولوژی تشخیص چهره جنجال های زیادی با خود به همراه دارد و شاید هیچ فناوری دیگری به گرد پای آن نرسد. از میان تمامی تکنولوژی های بیومتریک دنیا (که البته تعدادشان هم کم نیست) هیچکدامشان مانند تشخیص چهره خودکار حاوی این حجم اطلاعات حیاتی نیستند. اما شاید این مساله تا حدودی نیز به سوابق تاریخی این فناوری مربوط باشد. مدتها قبل از آنکه تشخیص چهره مدرن چهره ها را به هویت های حقیقی پیوند بزند محققان قرن نوزدهم میلادی نظیر هاگ ولچ دیاموند روانشناس و فرانسیس گالتون ژن شناس، تئوری های شبه علمی خود در مورد شاخص های چهره را برای همه چیز (از بی گناهی تا مجرمیت) مطرح کردند. این دیدگاه های بیولوژیک تعیین کننده در ادامه توجیه بسیاری از نظریه های نژادپرستانه در سال های بعد را ممکن کردند.
و گرچه این پیش داوری را نمیتوان با دقت پایین برخی تکنولوژی های تشخیص چهره در یک سطح قرار دارد اما چنین نظراتی میتواند برای مردمی که این روزها تکنولوژی مذکور را به تعصب و تبعیض علیه سیاهپوستان متهم میکنند تحریک کننده باشد.
تکنولوژی تشخیص چهره (عکس تزئینی است)
شاید بزرگ ترین نگرانی این باشد که تکنولوژی تشخیص چهره، خواه در جریان باشیم و خواه نه، میتواند در رابطه با ما به کار بسته شود و براساس آن تصمیماتی اتخاذ گردد. اخیرا یکی از شهروندان ۱۸ ساله نیویورک به نام عثمان باه به خاطر آنچه دستگیری اشتباهش با تکیه بر تکنولوژی تشخیص چهره موجود در اپل استور خوانده پرونده شکایتی یک میلیارد دلاری را علیه اپل به راه انداخته است. در این پرونده شکایت آمده است که این رفتار شکلی از نظارت اورولی است و از آنجایی که بسیاری مشتریان اپل نمیدانند چهره هایشان به صورت پنهانی تحلیل و ارزیابی میشود، نگرانی های عمده ای را به وجود آورده است. اپل با اعلام اینکه از تکنولوژی تشخیص چهره خود در فروشگاه هایش استفاده نمیکند به این پرونده قضایی پاسخ داد.
در صورتی که ادعای اپل صحبت داشته باشد پرونده باه احتمالا به در بسته میخورد. اما این موضوع انتقادات کلی راجع به تشخیص چهره را تحت تاثیر قرار نمیدهد. آنطور که کلی گیتس مولف آینده بیومتریک: تشخیص چهره و فرهنگ نظارتمی گوید:
باور نادرستی که در مورد اجتناب ناپذیری از این تکنولوژی وجود دارد...نقش بسیار مهمی را در نهادینه سازی آنها ایفا میکند و مشوق رضایت عمومی میشود. به بیان دیگر درست مانند زندان قرن هجدهم که جرمی بنثام با نام Panopticon در داستان هایش به تصویر کشیده بود و در آن زندانیان نگهبانان را نمیدیدند و در عوض تصور میکردند که تحت نظر قرار دارند، تهدید تشخیص چهره میتواند رفتارهای ما را قانونمند میکند.
اما شاید برای همیشه هم اینطور نباشد. این مساله میتواند بسته به نسل های مختلف فرق کند. طبق گفته Oberg افراد جوان تا زمانی که این تکنولوژی سریع عمل کند و راحتی شان را بر هم نزند توجه ای به آن نمیکنند. در واقع حریم خصوصی و حفاظت از اطلاعات چندان برای این نسل اهمیت ندارد.
نسل قدیم اما کمی محتاط تر هستند و میخواهند بدانند که چه اتفاقی برای این اطلاعات رخ میدهد. آیا تنوع موارد مصرف برای رفع نگرانی های مردم در مورد این تکنولوژی و مراقبت انبوه توسط آن کفایت میکند؟ آیا ترس از حملات تروریستی مردم را مجاب میکند که به صورت عمومی زیر نظر سیستم های تشخیص چهره قرار بگیرند؟ Oberg در پاسخ به این سوال میگوید:
با وجود آنکه موارد مصرف تشخیص چهره روز به روز بیشتر و بیشتر میشود مردم این باور را دارند که به زودی اطلاعات بیولوژیکی شان آنها را به اکانت های دیگر و حتی حضورشان در فضای آنلاین متصل میکند.
بنابراین بهترین نتیجه گیری مان میتواند این باشد که مرتبا مراقب این فضا باشیم و در عین حال انتظار داشته باشیم که نظارت این فناوری بر ما بیشتر و بیشتر شود.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |